- به سر در آمدن
- سکندری، با سر افتادن به زمین در اثر گیر کردن پا به چیزی هنگام راه رفتن یا دویدن، لغزش
سکندر، به سر در آمدگی، شکرفیدن، شکوخیدن، اشکوخیدن، آشکوخیدن، اشکوخ، آشکوخ
معنی به سر در آمدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با سر به زمین خوردن، لغزیدن و بر زمین خوردن
غریدن، بانگ مهیب برآوردن
سکندری، با سر افتادن به زمین در اثر گیر کردن پا به چیزی هنگام راه رفتن یا دویدن، لغزش
سکندر، به سر در آمدن، شکرفیدن، شکوخیدن، اشکوخیدن، آشکوخیدن، اشکوخ، آشکوخ
سکندر، به سر در آمدن، شکرفیدن، شکوخیدن، اشکوخیدن، آشکوخیدن، اشکوخ، آشکوخ
لغزیده، کسی که با سر به زمین خورده
با سر بزمین خوردن، لغزیدن سقوط